تیپ شخصیتی خود شیفته
تاریخ ایجاد: 15ام آذر, 1402
تیپ شخصیتی خود شیفته
مفهوم
خودشیفتگی یعنی پذیرش خود یا قبول خود و فقط دیدن خود است. خوب است بدانید
در دوران نوزادی، انسان به تمام معنا خودشیفته است. یک نوزاد تصور می کند
که فقط خودش در دنیا وجود دارد و هر نیاز او که برآورده می شود، به خاطر
اوست. او قادر نیست دنیای پیرامون را مستقل از خودش بفهمد. به تدریج با رشد
و به تعویق افتادن نیازهایش درمی یابد که فقط خودش نیست و دیگرانی هستند
که قادرند نیازهای او را برطرف کنند.
پس از مرحله خودشیفتگی اولیه که
ذکر شد، خودشیفتگی ثانویه بروز پیدا می کند که در این مرحله کودک احساس می
کند چون موجود خوبی است دیگران نیازهای او را برآورده می کنند. این مراحل
رشد خصلت خودشیفتگی در دوران کودکی است.خودشیفتگی در بزرگسالان علل متفاوتی
دارد و عوامل ژنتیکی محیطی و تربیتی در آن نقش دارند. هم چنین افرادی که
بیش از اندازه نیازهایشان برآورده شده یا دچار محرومیت های شدید بوده اند
هم می توانند دچار خودشیفتگی بیمارگونه و غیرطبیعی شوند.
معمولا
این افراد یک خصلت یا ویژگی مثبت نسبت به دیگران دارند. هوش زیاد، زیبایی
ظاهری، فرزند اول خانواده بودن و موقعیت های خاصی که توسط جامعه و خانواده
جایگاه برتری نسبت به دیگران به فرد داده شده، باعث می شود بازخورد مثبت
دیگران در آن ها درونی شده و دچار خودشیفتگی شوند. تحسین افراطی اطرافیان
از این افراد به آن ها پندار «متفاوت بودن از دیگران» را می دهد و این خاص
بودن نوعی الگوی رفتاری در فرد شکل می دهد که منجر به برتری طلبی و حس بی
عیب و نقص بودن می شود.
اولین
پیامد این احساس، نقدناپذیری است. فرد خودشیفته حاضر نیست هیچ انتقادی را
بپذیرد و خودش را به دور از انتقاد می داند. یکی از مهم ترین ویژگی های
افراد خودشیفته همین انتقادناپذیری است و هر انتقادی را مساوی با تهدید
نسبت به خود می دانند و اگر کسی به آن ها انتقادی وارد کند، احساس می کنند
شخصیت شان زیر سوال رفته است.
آن
ها بیشتر در مقابل انتقاد رویکرد «همه یا هیچ» را در پیش می گیرند و به
عبارتی می خواهند دیگران آن ها را همان طور که هستند بپذیرند نه این که با
انتقاد کل وجودشان را زیر سوال ببرند. فرد خودشیفته همواره خود را برتر از
دیگران حس می کند و به همین دلیل از اطرافیان انتظار دارند همواره آن ها را
مورد تحسین و تمجید قرار دهند و به عبارتی به آن ها بی عیب و نقصی و خاص
بودن را گوشزد کنند. در صورتی که تعریف و تمجید از آن ها انجام نگیرد به
شدت احساس خطر می کنند و نگران هستند که به اندازه کافی مورد تحسین قرار
نگرفته اند.چنین خصلتی باعث می شود افراد خودشیفته همیشه از اطرافیان خود
سوءاستفاده کنند و در همه حال حق به جانب باشند و بهترین ها را به قیمت
زیرپا گذاشتن حقوق دیگران و استثمار آن ها برای خود فراهم می کنند.اعتراض
دیگران به این افراد اغلب نابه جا تلقی می شود و افراد خودشیفته لازم نمی
بینند نیاز دیگران را مدنظر قرار دهند و برای آن حقی قائل شوند.تعاملات
اجتماعی افراد دچار اختلال خودشیفتگی نیز اغلب معیوب است. این افراد فاقد
حس همدلی با دیگران هستند و در نتیجه نمی توانند دوستان صمیمی و خوبی داشته
باشند. اغلب روابط آن ها با اطرافیان سطحی است و همواره به جای جذب،
دیگران را از خود دور می کنند. روابط اجتماعی ضعیف باعث می شود تصور کنند
ارزش های وجودی و فردی شان توسط دیگران نادیده گرفته می شود و کسی قدر آن
ها را نمی داند.طبق تحقیقات کسانی که در یک حوزه توانایی خاصی دارند ممکن
است بیش از دیگران به این اختلال دچار شوند.
فرد خودشیفته قابلیت خاص خود را که فقط در یک بعد است، به تمام ابعاد زندگی اش تسری می دهد و همیشه از توانایی خود و تمجید دیگران سخن می گوید. در واقع فرد خودشیفته در هر موقعیتی که قرار بگیرد فقط می تواند به نقش برتر و قابلیت خاص خود فکر کند و سخن بگوید و نقش های دیگر خود را که ضعیف تر است، انکار کند.
منبع: فروشگاه برادان پناهی
خرید ارزان انواع جوراب بچه گانه و ... ورود |